صدای خنده های تو
مثل لالایی میمونه
اینو میدونستی نگام
شیطنتاتو دوست داره؟
میدونی قلب وذهن من
ناز چشاتو میخوادش؟
بازم میگم تو نفسی
مثال اکسیژن کمه
باز هواتو کم دارم
یعنی میشه باشی پیشم؟
یعنی میشه تو باز بگی
دوست دارم آی نفسم؟
بازم میشه یادم کنی
توروزای دلواپسی؟
چطوری من بهت بگم
که تو واسم همه کسی
میدونی قلب بی کسم
برق چشاتو کم داره؟
این بی قراری هاموتو
نشون ندی به احدی
سوخته دیگه دلم عزیز
مثل چشای قهوه ایت
تقدیم شد به فائزه
چقدر سخته نگات داره
یه دنیا حرف تو چشمات
چقدر سخته نباری هی
جلوی چشم این دنیا
چقدر سخته بگی هستم
ولی پوچ وتهی باشی
چقدر سخته بگی میگم
ولی قفل باشه این لبها
چقدر سخته که تو هررزو
بگی میشه ولی رد شن
چقدر سخته که امروزت
مثالی باشه تو فردا
چقدر سخته دلت سنگ شه
مثل سنگ توی صحرا
چقدر سخته بسوزی هی
واسه دیروز واون حرفا
چقدر سخته بخوای باشی
ولی قلبت پراز غصه است
چقدر سخته که حرفاتو
نفهمن توی این بن بست
شهریور 93
یه امروزو گلایه وار ،میخوام تمومش بکنم
با گریه خدافظی، با غرور سازش بکنم
یه امروزو میخوام باشم، همونی که خودم میخوام
غرور پابه پام باشه، یه لبخند روی لبام
یه امروزو میخوام بگم ،از تموم نگفته هام
تموم اون حرفایی که ،یه روز میگفتی پوچ وخام
یه امروزو میخوام بگم ،از فاصله از غم ورنج
توی این سه کلمه، میشه پیداکرد یه گنج
یه امروزو میخوام واست، ترانه خوانی بکنم
از شعرای خودم بگم با خوش زبانی بخونم
یه امروزو باهام بمون، قدم بزن همراه من
واسه یه لحظه نرو ،از جلو چشمای من.......
قلم تو دستم امروز
کاغذموسیاه کرد
میگفت میخوام من بگم
ازدوریو غم بگم
میگفت که امروز دارم
یه عالمه حرف واست
حرفایی که من میگم
برات میشن یکم درد
....
دخترکی تو کوچه
با شنلی که روشه
با صورتی پر از گل
بدون آب وگشنه
خجالتی-سربه زیر
خوشگل و بی نظیر
دردش یه دنیا غم بود
اون دنیاهه بی رحم بود
با لباسی نشسته
روی زمین نشسته
گریه کنون حرف میزد
با یه خدای خسته
میگفت خدا کجایی
تو اینورا میایی؟
میگفت خداسردمه
این کفشامم تنگمه
میگفت خدا کجایی
دلت میادخدایی
منم باشم تو کوچه
گرسنمم که باشه
میگفت خدا کجایی
دستاموببین خدایی
که کوچولوهو ظریفن
یخ زدن از تنهایی
میگفت خدا کجایی
دلم تنگه خدامه
خدایی که اون بالاست
خدایی خدایی
میگفت خدا غریبم
من مادرو ندیدم
مادری که اون بالاست
اونو اصلا ندیدم
میگفت خدا چه تنهام
دلم میباره هنوز
خداجونم کجایی
بیا ببین شدم لوس
میگفت خدا تموم شد
گلایه ای ندارم
همینکه تورو دارم
به همینم میبالم
شب های این بی کسی ها
گریه فقط یار منه
این مهربون دل من
همیشه همراه منه
نگو نگو که عمر من
به پای تو حروم شده
نگو که قصه ی دلم
واسه ی تو تموم شده
کنار قاب عکس تو
هی میشینم زار میزنم
کاشکی اصلا نبودی
قلبم بودش مال خودم
.::. Weblog Themes By Night Skin .::.