تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 92/8/29 | 1:14 عصر | نویسنده : nasrin
رسیدم لب دریا
کنار سنگ تنها
سنگ واسم بهونه آورد
هی میگفت پاشو از جا
آره سنگم رهام کرد
منواز راهم جدام کرد
آره اون سنگ بی احساس
جانداد فقط نگام کرد
حالا میگذره دوسالی
رفتم من کنار دنیا
امااین بار دریا بودو
سنگ نبود خدانگه دار
تو بدون سنگ بی احساس
اگه جام بودش کنارت
میگرفتمت در آغوش
تا نشی اسیر موج ها
.::. Weblog Themes By Night Skin .::.