شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ هنوز گاهي براي ديدن غروب بهانه ي تو را دارم خورشيد غروب مي کند و تو دوباره در دلم طلوع مي کني چه شباهت عجيبي ست بين اين طلوع و آن غروب در انتهاي هر دويشان بغض ميکنم
آواي من
بي صدا رفت, اماپر از صدا شد دنيايم صدايِ خرد شدنِ تمام استخوان هايم...
اي بابامحل نزاربه خدابسپار
سبحان.
در انتهاي هر دويشان بغض ميکنمــ..
آواي من
:) ..باشه..مهين جان فقط از متنش خوشم اومده بود..
آواي من
شبي شبيه تو از اين ديار خواهم رفت به سمت غربت شبهاي تار خواهم رفت دوباره با دل تنگم کنار مي آيم و با غروب دلم هم کنار خواهم رفت تُرا که بدرقه کردم دلم گواهي داد که روز بعد تو من در غبار خواهم رفت...
بغض کاره هرروزمونه آقاسبحان
آواي من
بخند هرروز..
خنده حرامه برروي لبانم
آواي من
نه واجب واجبه..لبخند بزن پس..
:) بفرما
سبحان.
اينطور نگين دوست گرامي!.. به نعمتهاي خوبي ک خدا بهت داده فک کن.. اون وقت ميبيني چقد بهانه براي لبخند زدن داري و ازشون غافلي..@ خوشمزه..
باحرفتون موافقم آقاسبحان
سبحان.
پاکش کردم..:)
آقاشو گذاشتم اول
سبحان.
خو منم پاکش کردم ديه..
کوووووووووووووو؟
آواي من
:) ،آفرين..حالا همش بخند
:)
آواي من
ديييييييييييييييييييييي
آواي من
:)
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top