پيام

آواي من
93/3/9

+ سلام.........شماهم واسه جوجه هاتون اسم ميذاشتين؟؟؟وقتي ميمردن چيکار ميکردين؟؟؟

سلام ريفيق...اسمشونو چي ميذاشتي؟

سلام. جوجه ها آدمهاي خوبي هستن.

منو آبجيم دور تا دور خونه رو تخته ميچرخونديمش ..بعدش واسش قبر ميکنديم .ومينوشيم مرحوم کاکلي....تا يه هفته هم واسش فاتحه ميخونديم...

سلام....جوجه ها خيلي مظلومن... ولي من يه جکي داشتم خيلي بلا بود فقط منو دق ميداد.

جوجه ها هم بالاخره آدمن ديگه

ولي ما از اين کارا زياد انجام ميداديم..يادمه من واسه يکي از جوجه هام گريه هم کردم...آخه حواسم نبود شيطوني کرد روش پا گذاشتم..بعد ديده بودم که بابام به گوسفنده آب داده بود قبل مردنش منم سرشو بردم زير شير آب بعد تو صورتش سيلي ميزدم ميگفتم نميريا...

من يه مرغ مينا داشتم مرد..با اشک خاکش کردم...تا يک ماه دپرس بودم...آخه همش داداشم اينا حرفشو ميزدن جلوي دوستاشون منم يادم ميومد وناراحت ميشدم...هي...هنوزم دلم واسه مظلوميتش ميسوزه..

نميدونستم وگرنه انجام ميدادم...بدبخت تلف شد تو دستام....همشم ميگفتم مگه کوري ميري زير پام..حواست کجا بود؟

آواي دل.:)

يه بار بابام 20 تا جوجه گرفت گفت واسه تو...منم با کارتون واسشون خونه درست کردم..پله گذاشتم....ياد گرفته بودن ا ز پله بالا پايين برن.....هيچي ديگه..اسم گذاشتم روشون...بعد بابام ميگفت اسم اين چيه من ميگفتم..ميگفت چطوري ميدوني اين اسمشه..گفتم نشونه ميذارم روشون..اسماشونو دوست دارين بدونين؟

آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟

اين آخه چرا واسه اين بود که چرا ميبخشيدشون؟؟؟؟؟؟

دييييييييييييييييييييييي.باشه نميگم..ولي دوتايي که خيلي دوسشون داشتمووبزرگشون کردم....تايلا وجکي..

خخخخخخخخخخ..تو هيچي نميگفتي؟؟؟؟؟؟

مگه ميشه گوش نده حق باتوئه رفيق.....

تا حالا نه اما اين يکي ک دارم ميگن لوسي... انقد لوسِ : دي

لوسي...چه اسم بامزه اي..ديييييييييييييييييي

ههههه

ديييييييييييييييي

:)چرا آخه جوجه کاري نداري بهمون که؟؟؟؟؟؟

دوتا چي بگو.....اشکال نداره..من به جاي تو يه عالمه جوجه داشتم.

آره تابستونا همه بچه محصل ها بيکار بودن......منم سرم با اين چيزا گرم بود....

من به تلوزيونمم ميرسيدم..تمامي پيام بازرگانيا رو از حفظ بودم....تمامي فيلما رو ميديدم..وقتايي که ديگه تلوزيون برنامه نداشت يا داشتم بازي ميکردم ياميرفتم سر دروازمون با بچه هاي کوچه هفت سنگه بازي ميکردم...

سلام // خير // فراموششون ميکردم :)

سلام...فراموش که ميشدن...:) .خيلي بهشون وابسته بودين که سعي در فراموش کردنشون داشتين؟؟؟؟؟؟؟؟

دييييييييي.آره نيکو..بعضي برنامه هامو واست فاکتور گرفتم...

:D نيکوووووووو

چي خوب؟

قربونت......

واقعا؟؟؟؟؟؟الهي گناه داشتن طفلکيا..

نخير.گناه دارن طفلکيا..بايد بزرگشون کني مرغ که شدن سرشونو ببري بخوري.:D

فرقش خيلي زياده..وقتي کوچولو هستن...نازن وبامزه......تازه توش سودم هست..من 500 يا 1000 جوجه ميگيرم...بزرگ که بشه چقدر ميشه قيمتش؟ميشه يه غذاي خوشمزه....=)

مينداختم سطل آشغال :D

:-/

:) زينب .....واقعا؟

چيشده اسپايکا؟

آره واقعا:-D

آخه سطل آشغاال.. دلت مياد.. جوجو:{

گناه دارن طفلکيا....چطوري دلت مياد زينب؟:)

خاکشون ميکردم و گريه

منم خاکشون ميکردم وناراحت ميشدم ولي گريه نه بجز يکيشون.

من گريه هم ميکردم ...:) اسمش چي بود اون يکي؟

تايلا.

اي جانم چه اسم نازي ...:)

ديييييييييي..واسه تو اسم نداشتن؟

چرا ....اسم يکيشون زي نيا بود يکي هم دات ..يکي هم کوچولو ..يکي هم خانوم سياه :)

عجب اسمايي..خانم سياه باحال بود..دييييييييييييييييي

:) ..آخه رنگش سياه بود ...

ديييييييييي..من يه جوجه داشتم ا بس سنگين بود وتنبل اسمشو گذاشته بودم.خپل

آخي ...خيلي جوجو ها نازن :)

آره موافقم.....

يه جوجه داشتم..مريض احوال بود..آخراي عمرش دهنشو باز ميکردم دونه رو ميذاشتم دهنش بعد سرشو ميکردم تو جاي آبش..بعدش ميذاشتم استراحت کنه..بعضي اوقات به جاش فکشو تکونم ميدادم....بيچاره جون داد مرد.

دييييييييييييييييييييييييي...واقعا؟

آره.. گريه ، افسردگي:(.. خاکشون ميکرديمــــــــ

خواهر کوچيک....افسردگي ديگه چرا؟؟؟

يک دل خسته آخه چرا جوجه به اين نازي

exe.....من از سگ خوشم نمياد ..يه بار با دوستم رفتم پارک يه پسره ميخواست دوتا دختره رو اذيت کنه چون بهش تيکه انداختن....به سمت ما برگشت گفت با شما کاري نداره شما برين.. ..ولي نميدونم چرا سگه مارو ول نميکرد.... هر سمتي ميرفتم ميومد..سگ بد..

باشه..منم يه دوست دارم از هيچي نميترسه ولي از پرنده ها متنفره..از کبوترم ميترسه.

آخي خرگوش دوست دارم...اولين بار که بابام گرفت قراربود که پيش بچه ي دوستش بمونه بعد برسه به من که بچه هه فراريش دادو هيچ وقت بهم نرسيد..ديييييي

من مرغداري دارم وقت نمي کنم براي 100 هزار جوجه اسم بذارم !

ماشالله..خدازيادشون بکنه..موفق باشين..نگه داري اونا مهم تره

عجب مرغداري داري ... 100 هزار تا ؟ چه خبره ؟ بابا فوق فوقش 20 هزار تا :)

:-| مرغداري چند طبقه نديديد ؟ ...تو اينترنت احتمالا بايد باشه ...:-| اينو به يکي بگيد که تازه کاره نه کارش اينه ...

نه نديدم ، تکنولوژي شما خيلي پيشرفتس :-D

در يک سالن از مرغداري 20 تا 50 هزار به ازاي مساحتش مرغش جاي ميگيره ..يک مرغداري شايد 20 سالن داشته باشه فکر نکنم تو ايران باشه حالا من به شوخي گفتم اما جايي رو ميدونم که بالغ بر 600 هزار مرغ 5 ماهانهه توليد ميکنه

اگه به استان ما بياد سالنهاي چند طبقه زياده

البته تنها جاي ايران که سالن 5 طبقه فکر کنم داره خراسان رضويه

عجب !

بله جناب کياني.......شما اسم نذاشتين واسشون؟

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآرررررررررررررررررررره وختي ميمرد عزا عمومي اعلام ميکرديم! ياااااااادش بخيييييييييير چ اُبُهتي داشتيم

:)جناب کياني...جوجه خوبه ها...خيلي بامزه ان.

دختر بهار..عزاي عمومي؟؟؟؟؟؟/ديگه من تااون حد نبودم.....ابهت رو که الانم داريم...

آخي ....مينا خانم اسماشون چي بود؟

فرياد عشق دليل مخالفت؟

همينطوره جناب کياني.

مثلا؟

امير خان چرا مخالف؟